صحبت هایی با یک مربی بسکتبال: استیو گومز
تاریخ : ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۰
ترجمه شده توسط: خانم آتنا کجوری
استیو گومزسرمربی تیم بسکتبال بانوان در دانشگاه کریستین لوبوکدر تگزاس، به دو تیم ایالات متحده آمریکا برای کسب مدال طلا کمک کرد.
او در سال ۲۰۱7 در سمت دستیار مربی در مسابقات آرژانتین FIBA AMERICAS U16 کمک کرد که تیم آمریکا مقام قهرمانی و مدال طلا را کسب کنند. علاوه براین در مسابقات جام جهانی u17 بانوان در ۲۰۱۶به عنوان مربی خدمت کرد.
گومزدر سال ۲۰۲۰-۲۰۲۱ به عنوان مربی در لابوک کریستین به هجدهمین فصل خودش با رکورد فوق العاده 425-۱۲۵ رسید که ۷۷۳ درصد برنده بودند.
در سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ قبل از لغو مسابقات به دلیل covid-19 تیم لابوک کریستین را در مسابقات قهرمانی لون استار در اتحادیه ملی ورزش دانشگاهی به برتری 3-28 رساند و شماره اول رنکینگ مسابقه ملی شد.
در ۲۰۱۸-۲۰۱۹ گومز و لابوک کریستین با رکورد 5-32 در دومین دوره مسابقات قهرمانی اتحادیه ملی ورزش دانشگاهی با دو وقت اضافه در فینال ، پیروزی را از آن خود کردند.
گومز اولین عنوان ملی خود را در سال ۲۰۱۶ بدست آورد که اولین سالی بود که این برنامه ملی برای زنان در دومین بخش اتحادیه ملی ورزش دانشگاهی به رسمیت شناخته شده بود.
بسکتبال ایالات متحده آمریکا در مورد افکار ، دیدگاه و مربیگری با گومز صحبت کرد.
شما سعی می کنید چه چیزهایی رو در دوران قبل از فصل تحقق ببخشید؟
هر سال مهمترین چیز برای ما ساختن روابط دوستانه است.امکان دارد با هر تیم جدید ما چند بازیکن را از دست بدهیم و یا بازیکنان بزرگسال از تیم جدا شوند و این یک فعالیت جدید است.بنابراین ، اینکه بتوانیم بازیکن ها را از نظر روانی با گروه جدید نگه داریم در قاب یک تصویر بزرگ در نظر گرفته می شود که مهمترین مسئله برای ماست. بدیهی است که ما کلی از قدرت و شرایطمان را به اعضای تیم مدیون هستیم و اولویت اصلی من هم در زمین این است که هرکاری که انجام می دهم سریع تصمیم بگیرم و بازیکن ها را از نظر روانی به چالش بکشم که بتوانند همه بالا و پایین های داخل زمین را کنترل کنند. ما تلاش می کنیم که کارها را با سرعت بالا انجام دهیم و هرج و مرج ذهنی ایجاد کنیم و آنها را تحت فشار قرار دهیم تا ببینیم چطور می توانند شرایط را به دست بگیرند و کنترل کنند. برای چندین هفته اول فصل فقط می خواهیم که بر سطح های بالا تمرکز کنیم تا آنها یاد بگیرند که سریع گوش کنند و واکنش نشان دهند.امسال قرار است نسبت به پارسال متفاوت بازی کنیم.
اما واقعامن دوست دارم زودتر و قبل از فصل بازی ها یک تیمی را تشکیل بدهم که آن نقش ها و تعاملات را به صورت واقعی و مثبت داشته باشند.بازیکن ها یاد می گیرند که در خارج و داخل زمین چگونه باهم برخورد کنند و باید بدانند که تفاوتی در خارج و داخل زمین وجود ندارد و چیزی که ما می خواهیم برقراری پیوند عمیق بین بازیکنان است. در طول تابستان ما با پنج بازیکن اصلی خودمان ملاقات می کنیم و به آنها یاد می دهیم که چگونه به هم تیمی های خود کمک کنند. ما یک سری دورهمی های تیمی در خانه ی من تشکیل می دهیم. حتی بازیکنان ما در طول تابستان باهم در ارتباط هستند. پس این ارتباط همیشه وجود دارد و از زمانی که وارد تیم می شوند این ارتباط شروع به شکلگیری می کند. برای ما این مسئله خیلی مهم است که در مورد هم تیمی خود چه چیزهایی می دانند.
ما واقعا خوش شانس بودیم که بچه های ما دوست دارند باهم باشند و باهم به همه جا بروند و حتی این کاری که انجام می دهند زیر نظر مربی نیست و به صورت خودکار است. سال ها پیش زمانی که من مجبور بودم هر هفته تیم را مورد بررسی قرار دهم باید یک زمان جداگانه ایی هم برای آنها کنار می گذاشتم اما بعد از چند سال بعضی از بازیکن ها آمدند پیش من و گفتند: می دانی مربی واقعالازم نیست چنین کاری را برای ما انجام بدهی ما می توانیم و خودمان از پسشبرآییم، پس این خیلی خوب است که یک تیم خودش خودکار است و می تواند یک سری فرصت ها را ایجاد کند.
مهم ترین درسی که در دوران مربیگری آموخته اید چیست؟
در شماری از مسائل کلی، بسکتبال مسئله مهمی نیست و اینکه که شما قرار نیست خودت را با توجه به شرایطت تعریف کنی و من نیز قرار نیست با توجه به رکورد ها و نتایجم تعریف شوم بلکه مهم این است که آن چه چیزی هست که ما می خواهیم به خاطرش به یاد آورده شویم و آن روابط است یعنی آن کاری که من در مقام یک مربی جوانتر برای افراد اطرافم انجام می دهم.من در مورد هر شکستی که داشتم و هر جزئیاتی که در آن شکست بود خیلی جدی بودم و اذیت می شدم و این مسائل حتی می تواند باعث مرگ بشود و من بهش اعتقاد دارم. چون ما می خواهیم عالی باشیم.مهم ترین چیزی که من یاد گرفتم این است که وقتی که همه چیز را در این قاب قرار دهیم که بازی ما رو تعریف نمی کند مسئله مهم این است که من تحت کنترل نیستم و در مقام مربی ما یک امر درونی در وجودمان داریم که سعی میکنیم که به همه جهت بدهیم و سازماندهی کنیم و همه چیز را به صورت ریز مدیریت کنیم. اما در طول سال ها متوجه شدم که شما نمی توانید هیچ چیزی را کنترل کنید. من می توانم رفتار خودم را با تدریسم کنترل کنم اما باید یاد بگیرم که به مردم، بازیکنان و مربیان اعتماد کنم تا همه چیز درست انجام شود واین یک درس آزادی بخش خیلی خوب برای من در طول سال ها بوده است.من تمام تلاشم را میکنم اما هیچ کنترلی روی نتایج ندارم و همه چیز به من بستگی ندارد. من نمی توانم هیچ کس را مجبور به کاری کنم و کنترل کنم که آیا یک بازیکن، بازی خوبی از خودش به جا می گذارد یا می تواند همه تلاشش را بکند؟!!! پس یک سری مسائل رو باید رها کرد و یک سری شوخ طبی را باید در مورد این نتایج و خودمون داشته باشیم.
چالش برانگیز ترین جنبه مربیگری برای شما چیست؟
من به این مسئله اینطور پاسخ می دهم که مهم ترین چالش برای من در واقع لذتبخش ترین چالش است که آن در برگیرنده شخصیت افراد تیم است. ما همه دنبال این هستیم که یک راه پیدا کنیم تمام بچه ها به یک سمت سوق داده بشوند. ما دائما در مورد اینکه به چه شکلی با هم برخورد میکنند و این که نقش خود را در تیم بپذیرند صحبت می کنیم .نمی خواهیم که آنها یک نقش را قبول کنند در واقع می خواهیم نقش خود را در تیم دوست داشته باشند و بپذیرند نه اینکه فقط کنار بیایند و این مسئله در هر سطحی به خصوص در کالج ساده نیست.
سخت است بتوانی کسی را وادار کنید که قبول کند نقش من سخت تمرین کردن است و افراد تیم را در طول بازی ها تشویق کنم به خاطر اینکه قرار نیست خیلی بازی کنم.این که آنها را به جایی برسانی که متوجه بشوند از کاری که می خواهند انجام بدهند لذت ببرند بر خلاف اینکه بخواهند کاری را با کینه قبول کنند مسئله چالش برانگیزی است.بنابراین برای من سخت است که به اندازه کافی روحیه و غرور بچه ها حساس شود و اینکه باعث شکست آنها در این مسائل نباشم و راهی پیدا کنم که حالت روحی و روانی بچه ها ارزشمند نگه دارم.
این برای من مانند یک فعالیت سخت است که در قالب یک چالش قبولش می کنم و باعث سرگرمی می شود و این قسمت راهبردی مسئله است.آن چیزی که من فکر می کنم در آن خوش شانس بودیم این است که مردم بارها به ما گفتند که دوست دارند به دیدن بازی های ما بیایند چون آنها عاشق دیدن نیمکت بازی های ما هستند و لذت می برند از اینکه ببینند بازیکن ها روی نیمکت چطور درگیر بازی هستند و وقتی این چیزها را می شنویم باعث می شود که فکر کنیم تیم مان به چیزی بیشتر از خودش فکر می کند و دائما این پیام را به ما می رساند که مثالی از خودش به جا می گذارد.
آیا یک اصل دفاعی وجود دارد که از نظر شما مهم ترین باشد؟
دفاع ما بر اساس یک جمله باستانی است.
《خودت را بشناس، با شناخت خودت حریفانت را خواهی شناخت》
ما بیشتر به صورت موقعیتی دفاع می کنیم تا این که بخواهیم دفاع فردی داشته باشم. ما از بازیکنی که شوت زن نیست دفاع نمی کنیم یا اگر تیم مقابل نتواند در سمت راست حرکت کند در واقع آنها را به سمت راست هدایت می کنیم پس مهم این است که شما چگونه بازی می کنید نه اینکه ببینید در مقابل چه کسانی قرار گرفته ایید. اجازه ندهید کاری که آنها به خوبی بلد هستند را انجام دهند و این قانون دفاعی ما است.چیزهایی که بر روی آن کار می کنیم در مورد مسئله دفاع مسائل اساسی هستند. مثل دفاع انتقالی و اینکه ما حریف خود را مجبور می کنیم که در مقابل دفاع جاگیری ما بازی کنند. بنابراین در نتیجه این ارتباط آن چیزی به وجود می آید که ما در موردش صحبت کردیم. ما باید با ارتباط برقرار کردن کاری کنیم که پنج نفر باهم کار کنند. دفاع ما بیشتر براساس اتحاد ما است تا بر اساس دفاع شخصی.
امکان دارد یک بازیکن کند داشته باشیم و مجبور بشویم بازیکن کند را حمایت کنیم تا بتوانیم کارمان را با هم انجام دهیم .
ما باید ارتباط برقرار کنیم و این ارتباط خیلی از مسائل را حل می کند و هر بازیکن باید در تیم پذیرفته شود و به عنوان یک بازیکن در تیم ثابت شود.